2777
2789

خانوما حس میکنم مادرم ازم ناراحته (تاپیک قبلی دلیلش گفتم )همین الان تازه رفتم خونشون بعد خواهرم بهش گفت امشب میخوایم برین با خانواده نامزد داداشم در مورد عروسیشون صحبت کنین ؟ مامانم گفت آره میخوایم بریم خواهرم هم گفت اگه کار نداشتم میومدم بعد من از مامانم پرسیدم پس ساعت چند میرین گفت ما جایی نمیریم گفتم مگه نمیخواین برین با خانواده نامزد داداش حرف بزنین گفت نه 😐نمیدونم منو پیچوندن یا من اشتباه برداشت کردم 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

میدونم دلیلی نداره منم نمیخواستم برم فقط پرسیدم پرسیدنش هم به جایی بر میخوره که نگفتن ؟

شاید فکر کرده اگه بگه آره؛ میگی منم میام. چون خواهرت هم گفته کار دارم وگرنه میومدم. برای همین کلا گفته نه

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
چی بگم والا خودم که حس میکنم چند روزه باهام سرد شدن

اگه کلا اینجوریه کمتر برو و زیاد تو حرفاشون دخالت نکن. ولی این مورد چیز مهمی نیست. بله برون یا مراسم رسمی که نبوده تو اینجور جلسات گاهی حتی مادر و داماد هم نمیرن و پدرا با هم حرف میزنن قرارا رو میذارن.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792