چند روز پیش لوسی جونم حالش خیلی بد بود اصلا غذا نمیخورد وای من داشتم دق میکردم اصلا هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم هیچی بخورم ساعت ۸ شب شد کن دیگه گریه ام گرفت لوسی همش بیحال بود رو تخت خوابیده بود تا دید من دارم گریه میکنم بلند شد منو لیس زد بعد یه کم با پتو بازی کرد اومد تو سالن یه کم آب خورد بعد غذا خورد وای آنقدر دنیا رو به من دادن کلی خدا خدا کردم امام رضا ابوالفضل صدا زدم باز دوباره چهارشنبه شب یکدفعه حالش بد شد بیحال شد لرز داشت شب تا صبح منو شوهرم بالای سرش بیدار بودیم من دوباره امام رضا صدا زدم لوسی جونم دوباره امام رضا شفا داد صبح حالش خوب خوب بود وای من آنقدر گریه.کردم بیشتر ایمان پیدا کردم دیگه کاری به کسی ندارم من تو این دو باری لوسی جونم مریض فهمیدم همیشه هر لحظه خدا کنارم هس امام هاشو پیامبرهاش کنارم هستن به وقتش صدامو میشنون 🥰😍❤️✌🏻💖🫶☺️
جدید نیستم ۳ تا کاربریم تعلیق شد یکیم رمزشو فراموش کردم متنفرم ازونایی که تو تایپیکا میگن دغدغتو دوست داشتم خب درررد حناق زنیکه بتوچه آخه بچسب به دغدغه خودت😐
نامه ای به فرزند نداشته ام:کجایی جان مادر؟من که مردم از چشم انتظاری...خسته نشدی از بازی با فرشته ها..من دلتنگ توام، دلتنگ بوی تنت دلتنگ ب اغوش کشیدنت تو دلتنگ من نیستی جان مادر؟روزها موهای طلاییت رو شونه میکنم ناخن هاتو لاک میزنم بعد پشیمون میشمو لاکت رو پاک میکنم صورت نازت رو ب جای وضو میشورمو کنار جانماز خودم برات جانماز پهن میکنم نمازم که تموم میشه سرم رو برمیگردونم تا بهت لبخند بزنم اما میبینم همه اونا خیال بود،یه خیال خوش...شب هایی که خوابت رو میبینم دلم نمیخواد هیچوقت بیدار بشم اما بیدار میشم و دوباره روی خودم آوار میشم ...بسه دیگه چشم انتظاری بیا مادر بیا😭😭😭😭
عزیزم برو یه فرشته به سرپرستی قبول کن زندگیت عوض میشه بخدا که عشق آن همشون😍🥰
خیلی دوس دارم ولی نمیزارن🥺💔
جدید نیستم ۳ تا کاربریم تعلیق شد یکیم رمزشو فراموش کردم متنفرم ازونایی که تو تایپیکا میگن دغدغتو دوست داشتم خب درررد حناق زنیکه بتوچه آخه بچسب به دغدغه خودت😐
ازدواج کردم عزیزم شوهرم دوس نداره از گربه متنفره من عاشق گربم
جدید نیستم ۳ تا کاربریم تعلیق شد یکیم رمزشو فراموش کردم متنفرم ازونایی که تو تایپیکا میگن دغدغتو دوست داشتم خب درررد حناق زنیکه بتوچه آخه بچسب به دغدغه خودت😐