یه خواستگار داشتم ؛ قرار بود این هفته بیان خواستگاری
من اولش خیلی گفتم نه و ازش خوشم نمیاد و سنش نمیخوره و ظاهرش دوست ندارم و ...
مامانم زنگ زد به واسطه گفت بگو نیان دخترم میگه نمیخوام ازدواج کنم ؛ معرف گفت حالا بزار بیان اگه نخواست بگه نه یه بار دیدنش ضرر نداره
یکم فکر کردم دیدم منم دوست دارم ازدواج کنم و کنارش هم درس بخونم هم کار کنم و پیشرفت کنم و حالا تا ازدواج صورت بگیره ۲_۳ سال طول میکشه
یه جورایی هم خانم خونه خودم بشم هم کنار یکی آرامش داشته باشم و تفریح کنم...
ولی به روی خودم نیاوردم که مشتاقم گفتم بزار فکر کنن من خوشم نمیاد ازدواج کنم ؛ چون چند تا از دوستام هم ازدواج کردن و میبینم حالشون خیلی خوبه و خوشحالن گفتم منم ازدواج میکنم کنار یکی که حالم باهاش خوبه
اینجا پرسیدم گفتن بگو بیاد ببینش ضرر نداره شاید خوشت اومد ..
خانواده پسره یکماه منتظر بودن ما شرایطمون اوکی بشه بعد بیان ؛ قرار شد این هفته بیان
امروز واسطه زنگ زد گفتش پسره پایش آسیب دیده ؛ نمیتونن بیان...
هعییی 💔
یعنی دیگه کلا نمیان ؟! یا اگه خوب بشه میاد ؟!
من بدم نمیاد پسره رو ببینم شاید خوب باشه ...