جانم
اره نمیدونم چرا ترکوندنش😐
هیچی والا من نرفتم باهاشون چیزی ام ندادم
ساعت ۹ رفتن ساکشن کرده
بعدشم رفته خونه مامان پسره
از منم ناراحت ک چرا نیومدی باهام همسرم خاست باهاش بحث کنه نزاشتم
انقدم عادی و ریلکس بود خیلیم خوشحال بود میگفت دردم ندارم
من والا دوتا سقط کردم داشتم جون میدادم نمیدونم این چجوری درد نداره