دوستم نداشت
اصلا به جز این اواخر ازش دوستت دارم و عاشقتم نشنیده بودم
همه چیز از طرف من بود فقط
به مدت سه سال و نیم برای خودش و رابطمون جنگیدم ولی کوچیک ترین تغییر نکرد
هیچ کاری برای خوشحالیم نکرد حتی یک بار کادو نگرفت و تو را.بطه ج . ن سیمون نفر سوم میخواست و همش اسم آشناها رو میآورد هر چقدر التماسش میکردم و گریه میکردم تمومش نکرد
منم ی روز پاشدم دیدم از اون همه عشق، هیچی نمونده و تنهاش گذاشتم ....
میترسم دیگه عاشق نشم در اون حد 😭
چیکار کنم؟