خیلی وحشتناک بود ..
و جالب اینجاس تا وقتی من داخل بودم نمیفهمیدم هوشیاریم اومده پایین
مامانم میگه ۱۰ بار صدات کردم دیدم جداب نمیدی درو باز کردم
منو بزور بلند کرده بو از حموم اورده بود بیرون
تازه وقتی هوای تازه میخورد بهم دیدم ریه ام انگار تا نصف پر شده نفسم بالا نمیاد ..
یعنی واقعا خدا رحم کرد به من ک مادرم بود و فهمید