نه خیلی مرد خجالتیه اصلا تاحالا باهم حرف نزده بودیم رفتم درخونشون با خانومش کارداشتم حمام بود بچه ها اومدن دم در با اقاهه یکم بچه هارو ناز دادم موقع خداحافظی فکر کنم تو همون فاز بچه ها بودم اون گفت خداحافظ من گفتم قربونت برم😐😐😐😐
من😲😲
مرد همسایه😐😐😁😁
بچه ها😞😞😖😖
درخونشون😡😡
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
🤣🤣🤣
بزرگترین اشتباهم اصلا خنده دار نبود 😑😞
من انقد ازین سوتیا دادم ولی یادم نمیاد چرا!!!
فقط میدونم بعد از سوتی دادن وقتی تو تنهایی بهش فکر میکنم از خجالت هی با خودم میخندم!! 😶
من سوتی خودم الان یادم نمیاد
ولی برا شوهرم رو بگم
داشتم با شوهرم سر به موضوعی دعوا میکردم شدید
بعد هی به شوهرم میگفتم تو نمیفهمی.تو ال و بلی
بعد شوهرم جری برگشت گفت اره من بلانسبت خرم
خخخ منو میگی منفحر شدماااا هم از خنده هم از اینکه چقدر خودش رو تحویل گزفته
منم جدی گفتم اووووو چرا خودت تحویل گفتی چرا گفتی بلانسبت
یعنی شوهرم وسط دعوا بک جوری قهقه زد که نگو
اصلا اون لحطه خیلی جالب بود برام که چجور بلانسبت یادش اومد🤣
[QUOTE=50186769]همین یدوساعت پیش به شوهر همسایمون با ی حالت مهربونی گفتم قربونت برم 😐😐😐هنوز هنگم [/Q
برا منم پیش اومده 😬😬😬 به خودم اومدم همیشه هم بلند بلند فکر میکنم گفتم خاک بر سرم من چرا انقد مهربونم باهاش😀😀 بعدم گفتم خدا فظ فقط خداروشکر ی هفته بعدش اسباب کشی داشتیم 😂😂
یه همکار دارم میخواست از اتاق بره بیرون اول در زد بعد در باز کرد و خیلی شیک رفت بیرون😂😂
وای منم زن عموی شوهرم چند سال پیش فک کنم 6سالی میشه اس بس هنوز یادم میاد خجالتم میشه میبینمش کلا من هول میکنم موقع تعارف اینا بعد زنگ زد گفت واسه شام دعوت کنه منم گفتم تشریف میآریم یهو پشت تلفن بیچاره نمیفهمید چی بگه فک کنم منتظر بوده بگه زحمت میکشین و خوشحال میشیم که هنگ کرد 😐😐😐😐😐
