دیشب بهش گفتم بابا فردا رو مرده ها باید یه چیز برام بخری خیلی خندید گف تو باید برا من بخری ن من برا تو گفتم خب منکه پول ندارم😁
امروز برا ناهار چلو کوبیده دعوتم کرد
بعدازظهری داشتیم استوری اونایی ک عکس پدرشانو گذاشته بودن میدیدم
بهش گفتم بابا من از قصر این روزو بهت تبریک نگفتم چون وقتی گفتم میخام دوباره کنکور بدم و مرخصی بگیرم از دانشگاه از ته دلت نفس عمیقی از رو حسرت کشیدی(با ب این نفسه میگیم حناسه یا نشکس) من میدونم تو با کنکور اوردنم بیشتر خوشحال میشی تا تبریک بهت قول میدم تمام روزای پدری که بهت تبریک خشک و خالی گفتم و حتی امسالی ک همون تبریکو نگفتم با گفتن رتبه کنکورم جبران همشو بکنم🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲
گف پس اشتباها قبلا رو تکرار نکن من منتظر هدیه ام هستم محکم بچسب ب درس🫠
میشه برا سلامتیش یه صلوات مهمونم کنی؟