حدود ۱۵ سال قبل که میرفتم دانشگاه ترم اول دانشگاه بودم که از یه پسره ترم بالایی خوشم میومد ولی دوست نداشتم بهش نخ بدم و...
فقط هر روزی کلاس داشتن اون موقع دیگه از خوشحالی دل تو دلم نبود
دوستام همه میدونستن و میخواستن یه کاری کنن ما رو با هم آشنا کنن ولی من نذاشتم خودشم انگار فهمیده بود نگاه های منو اونم سعی در جلب توجه داشت
بعد یه مدت میدیدم هر جا می رم تو محوطه دانشگاه اونم با دوستاش میاد یه روز برفی دیدم حلقه انداخته تو دستش و عمدا جلوی من وایساده با دوستاش و حلقه رو نشون میده آخ که چقدر اونروز گریه کردم
۴ سال دوستش داشتم و تحمل کردم خودمو خورد نکردم
بعد که فارغ التحصیل شدیم هنوز تو فکرش بودم همه ش می گفتم ایکاش شماره شو داشتم حداقل صداشو می شنیدم
تا اینکه یه شب خواب دیدم یه شماره خط ایرانسل روی کاغذ نوشته شد بخدا قسم اگه دروغ بگم فرداش هر چی فکر کردم یادم نیومد فقط پیش شماره ش و چند رقم از شماره یادممیومد تا اینکه چند شب پشت سر هم خواب دیدم تا کامل حفظش کردم ذخیره کردم شماره رو اون موقعها برنامه لاین و فیسبوک بودن رفتم لاین دیدم رو اون شماره عکس پروفایل خودش اومد بالا!!!!! اصلا باورم نمیشد
چطور ممکنه؟!
بعد چند سال هنوز این معما برام حل نشده س