عروسی نکردم هنوز . ولی یه شیش ماه بعد از عقد یه مراسم گرفته بودیم تو تالار چون مراسم عقد به اون صورت نداشتیم .
شبش تا ساعت ۱ یه جعبه شیرینی که یه هفت هشت تاییش اضاف اومده بود با دوتا نوشابه برداشتیم بردیم تو ماشین میخوردیم و دور دور.
بعدم رفتیم خونه پدر شوهرم اضافه غذاها رو برده بودن اونجا همون شب شام مراسم رو ریختیم تو بشقاب دوباره خوردیم و با شکم پر غش کردیم تا صبح . صبحم که بلند شدیم باید لباس عروس رو تحویل میدادیم من یادم افتاد تو ارایشگاه که لباسمو عوض کرده بودم شالم رو اشتباهی تو کیف مادرم گزاشتم و شال نداشتم شوهرمم رفت روسری مشکی مادرشوهرمو پیدا کرد اورد گزاشتم سرم با اون رفتیم لباسو تحویل دادیمو بعدم منو برد خونه مامانم. (مادرشوهرم فوت شده)