حاکمی به مردمانش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،از میان جمع حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد؟!کار چه شد؟!!مسکن چه شد؟!!!! حاکم گفت:ممنون که مرا آگاه کردید،همه چیز درست می شود...یک سال بعد حاکم مردمان را جمع کرد و گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،کسی نگفت:گندم چه شد؟کار چه شد؟شیر چه شد؟ آرام وبی صدا یک نفر از میان جمع گفت:حسنک چه شد؟!!!!!
میگن ساعت ۳:۴۵دقیقه ممکنه قوی تربیاد من اصلادستم ب کارکردن نمیره
مگه اون ٣/٤٥
مال ديشب نبود؟!
خدایا چگونه تو را بخوانم و حال آنکه من منم ،و چگونه امیدم را از تو قطع کنم و حال آنکه تو تویى،خدایا!آنگاه که از تو نخواهم که به من عطا کنى پس کیست که از او درخواست عطا کنم؟ خدایا!آنگاه که تو را نخوانم تا مرا اجابت کنى،پس کیست که او را بخوانم تا اجابتم کند؟،خدایا!آنگاه که به سوى تو زارى نکنم تا به من مهرآورى،پس کیست که به جانب او زارى کنم تا به من مهر آورد،خدایا!چنانکه دریا را براى موسى(درود خدا بر او)شکافتى و نجاتش دادى،از تو درخواست مىکنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و از آنچه در آن گرفتارم مرا رهایى بخشى،و بر من گشایش دهى گشایشى فورى نه دیر،به فضل و مهربانىات،اى مهربانترین مهربانان.
میگن ساعت ۳:۴۵دقیقه ممکنه قوی تربیاد من اصلادستم ب کارکردن نمیره
بیرون میمونی؟
حاکمی به مردمانش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،از میان جمع حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد؟!کار چه شد؟!!مسکن چه شد؟!!!! حاکم گفت:ممنون که مرا آگاه کردید،همه چیز درست می شود...یک سال بعد حاکم مردمان را جمع کرد و گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،کسی نگفت:گندم چه شد؟کار چه شد؟شیر چه شد؟ آرام وبی صدا یک نفر از میان جمع گفت:حسنک چه شد؟!!!!!
نمیدونم شهرم ک خوابه الان احتمالانمونیم من خیلی ترسیدم.شماچی
تلویزیون بدتر استرس میده، میگه:وسایل ضروری داشته باشید و جای امن برید
حاکمی به مردمانش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،از میان جمع حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد؟!کار چه شد؟!!مسکن چه شد؟!!!! حاکم گفت:ممنون که مرا آگاه کردید،همه چیز درست می شود...یک سال بعد حاکم مردمان را جمع کرد و گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،کسی نگفت:گندم چه شد؟کار چه شد؟شیر چه شد؟ آرام وبی صدا یک نفر از میان جمع گفت:حسنک چه شد؟!!!!!
من یه ساک جمع کردم یه چادرم واسه خودم گذاشتم دم در زلزله اومد فرار کنیم
خونتون ی طبقس؟
حاکمی به مردمانش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،از میان جمع حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد؟!کار چه شد؟!!مسکن چه شد؟!!!! حاکم گفت:ممنون که مرا آگاه کردید،همه چیز درست می شود...یک سال بعد حاکم مردمان را جمع کرد و گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،کسی نگفت:گندم چه شد؟کار چه شد؟شیر چه شد؟ آرام وبی صدا یک نفر از میان جمع گفت:حسنک چه شد؟!!!!!