من یک باور دارم اینکه خانواده و فامیل شوهرم هرچقدر بهم بد کرده باشن. پشت سرم یا رودروم حرف زده باشن، تهمت و طعنه و زخم زبان زده باشن، هرچقدر از بعضی هاشون تنفر داشته باشم
بازم با احترام کامل باهاشون برخورد میکنم وقتی میان خونه ام از خواهرزاده ۱۲ ۱۳ ساله اش تا فامیل ها ۷۰ ۸۰ ساله اش
جوری احترام میذارم که انگار عزیزترین خودمن
چرا؟
بخاطر شوهرم
فقط و فقط شوهرم
باور کنید همین کارها من، صبر و گذشت من، برخورد من با خانواده و فامیلش چنان تاثیرات مثبتی تو زندگیم گذاشته که نه حد داره نه حساب
اگر بعضی فامیلش خوب بودن منو نفهمن
شوهرم و بچه ام که میبینن
وقتی بچه کوچیک من میگه مامان تو یک فرشته ای تو مامان مهربون خودمی دوست دارم فقط مثل تو باشم
میگم چرا؟
میگه عمه اینقدر باهات الکی دعوا میکنه و اذیتت میکنه اما تو باهاش مهربونی و خوبی
اندازه دنیا برام ارزش داره