گیرم مادری.گیرم محرمی.اخه عفت و حیات کجا رفته؟؟
بچه ها مادرشوهرم خیلی راحته کلا براش مهم نیست .سوتین که نمیبنده.امروز رفته بودیم خونشون گفت بهم وای خیلی گرمم میشه نمیبندم حالا گفتم بی خیال خب عیبی نداره که میندازه ابنور اون ور اون دو تا اویزونا رو.بعد یهو کشید بالا گفت ببین زیرش زخم شده🫣😒😒😒
انداخت بیرون.من چشام چهار تاشد طفلی شوهرم نگاهشو انداخت زمین.بابا چته؟؟؟؟ بخدا درسته پسرته درسته مخرمین ولی حیات کجا رفته؟؟ اعصابم ریخت به هم.
دلم میخاد بزنم نصفش کنم.اخه خدا من چه گناهی کردم.این چه مادرشوهریه من دارم؟🤮🤮😭
مادرشوهرای شمام اینجورین؟ دفعه اولشم نیستا اما این بار دیگه خیلی زیاده روی کرد