سلام.قبل از اینکه قضاوت کنید همه ی جوانب رو در نظر بگیرید و احساسی و کلیشه ای نظر ندید.ببینید واقعا قصدشون چیه به نظرتون؟
یکی از اقواممون که کلا ازدواجی نبود وحرفی ازش نمیزد یهو اومده گفته که میخواد زن بگیره.ماهم که خوشحال ازینکه تصمیم به ازدواج گرفته.
ازش راجع به دختره پرسیدیم گفت که طرف 15 ساله طلاق گرفته واقعیتش یکم دلسرد شدیم ولی خب گفتیم حتما دلش گیره دیگه.این موردم اشکال نداره تااینکه گفت بچه هم داره و کلا دهنمون باز مونده بود.خانواده هم شروع کرده به مخالفت ازین طرفی هم پسره اصرار و اصرار که یا این یا هیچکی من دوساله با این خانمم بهش علاقه دارم نسبت بهش شناخت دارم انتخاب خودمه حتی قول داده که بچشو نمیاره پیش خودش و پیش باباشه و کلی ازین حرفا.اینم بگم پسره همه چی داره از شغل خیلی خوب و درامد بالا تا ماشین و..
خلاصه انقدر تهدید و اصرار کرد که ماهم گفتیم عب نداره حالا زنگ بزنیم ببینیم اصلا خانودش چجوریه.کین.چیکارن
ما زنگ زدیمو بابای طرف کلی فحش و بی احترامی که اگه پاتونو بزارید توی خونمون بهتون بی احترامی میشه.
اینو به پسره گفتیم کلی عصبی شد که نه شما خوب صحبت نکردید و کلی بهونه اورد/:
اقا ما بازم گفتیم اشکال نداره کلی تهدید کرد ترسیدیم کار دست خودش بده چند وقت بعد زنگ زدیم به خوده خانمه.
خانمه برگشته میگه من هیچ علاقه ای به این پسر ندارم.بچمم 18 سالش که بشه خودش میاد پیشم.هیچ رابطه ایم با پسره نداشتم و مزاحم شده این دو سال وهیچ پولیم برام خرج نکرده .بعد ما دیگه از تعجب نمیدونستیم چی بگیم.
در حالی که پسره میگه باهمیمو و همو دوست داریم ازونور دختره میگه من علاقه ای بهش ندارم و مزاحم شده.
موندیم حرف کدوم درسته؟اگه پسره دو ساله که مزاحمه چرا دختر به خانودش نگفته؟حدقل نباید واسه مزاحمت شکایت کنه؟چرا پسره عکس دختره رو داره؟شمارشو عاشقانه سیو کرده؟هروز با همین دختره حرف میزد؟
اگه نحوه ی اشنایی رو بگم که شاخ در میارید
پسره فعلا جواب هیچکسو نمیده و میگه یا برا میگیریدش یا...
حس میکنم طلسم شده بخدا