الان باز یادم اومد اعصابم به هم ریخت..
این دختره که گفتم دوستم،دختر همسایه امونه.
حدودا ۷ـ۸ سالم از من بزرگتره..
بعد امشب ما هیئت بودیم،غذا نذری میخوردیم کنار هم،قیمه خودش تموم شد باورتون میشه با قاشق دهنیش قیمه منو برداشت از غذام😐😐
قیافه من اینطور بووود:😳😳😳😳😳😳😳
باور کنید اصلا بحث قیمه نیست،غذا اضافه بود،منم کم خورشتم.
ولی اخه چجوری تونست قاشقشو بکنه تو غذای ینفر دیگه..
واقعا بهم برخورد..
چجوری بهش حالی کنم با من صمیمی نشه؟؟؟ اه