اخ حرف دل منو زدی
بخدا انقددددر پدرمادرامون حرفای سنگین بهش میزنن که اگه بگم باورت نمیشه . اگه من جای شوهرم بودم خودمو میکشتم
اما هیییچی نمیگه فقط به من میگه اشکال نداره حق دارن من باید خودمو ثابت کنم که ذهنیتشون عوض بشه
حمایت نکردنشون به کنار
اینکه نا امیدت میکنن خیلی بده منو شوهرم داریم تلاشمونو میکنیم بتونیم جا به جا بشیم اما زنگ میزنن یه حرفای نا امید کننده ای بهمون میزنن که یه لحظه میگیم ولشکن برای چی داریم تلاش میکنیم
تهیه غذای تولد و دورهمی.نه دیگه..کم کم دارم میزارمش کنار. توی ارامش این صحبت رو کرد. از این ناراحتم که وظیفم میدونه که پا به پاش صبح تا شب کنارش کار میکردم. مشکل بعدیم این هست حالا که به درامد رسیده،برای خرید لباس و پوشاکم سوسه میاد و عقب میندازه. منم بهم زودبرمیخوره🫠🫠🫠کلا میرم توفاز افسردگی
منم الان تو همین شرایطم ،همسرم چه شب پیش که من گریه میکردم با من نشست گریه کرد گفت صبر کن درستش میکنم،از حرفایی که خانواده اش بهش زده بودن میگفت از اینکه هیچ حمایتی نکردن و از طرز نگاه های مردم ،شبا خی کم میخوابه از کله ی سحر تا اخر شب سر کاره ، عیر از فشار شرایط مالی روحمونو کشتن خواهر😢
درکت میکنم کاملا ماهم تو این شرایطیم
مردم به کنار
اینکه خانواده خودش پشتش نیستن این درد داره
شوهر من که دیگه از چشم بقیه افتاده انقدرر بهش میگن تو به درد مغازه داری نمیخوری تو کاسبی بلد نیستی تو ازپسش برنمیای ول کن تلاش نکن برو تو یه شرکتی جایی کار کن برو اسنپ کارکن و..
کلی حرف بهش میزنن
شوهر منم بنده خدا خیلی گریه کرد چندروز پیش
دقیقا. انقدر به شوهر من حرف زدن که حد نداره. گفتن بااین سنش عرضه نداره بی عرضست .ازما مشورت نمیگیره که ما راه درست رو بشون تشون بدیم و از این اراجیف....
ولی اون ۴ماهی که بچه هام از گرسنگی سوتغذیه گرفتن حمایتی نکردن و کر و لال شدن(پولدارن)
اگر بدونم تحمل این شرایط راهی برای ارتقاع سطح زندکی مشترکمونه، بله. همسرم رو همراهی میکنم. ۴۰ کیلومتر مسیر طولانی ای نیست و به راحتی میتونید به خانوادتون سر بزنید.
این بده، حالا که اوضاعش شکر خدا خوب شده هر جور شده حقت رو بگیر و خرید کن ، مردا ببینن که خانمشون کم خرجه ،عادت میکنن به این روال و دیگه براش زورشون میاد خرج کنن، شما تو دوران ورشکستگی مجبور بودی بخاطر شرایط اقتصادی کم خرج کنی،نزار این عادت تو سرش بمونه
