دیوونه شدم از دست شوهرم نمیدونم چیکار کنم آرزوی مرگ میکنم ولی یاد دخترم میفتم که بعد از من تنها میشه پشیمون میشم از آرزوم
هممممه چی رو بهم دروغ میگه شاید هیییییچ کس باورش نشه ولی حتی شغلشو بهم دروغ میگه من مطمئنم که بیکاره ولی میگه شغل دارم بهش میگم پس درآمدتو چیکار میکنی میگه فعلا بدهی دارم همه خرج خونه رو من میدم تازه حدکد شصت میلیون هم از جیبم بابت بدهیهاش دادم
به معنی واقعی کلمه ازش متنفرم