سلام دوستان
اول از همه بگم به قرآن که من مریض روانی نیستم که چیزی رو از خودم در بیارم
پس اول از همه اینکه همه رو با یه چوب نزنید که داره از خودش در میاره
خب برم سر اصل مطلب
من چندتا اتفاق مشابه واسم افتاده که میخوام شما اگه می تونید کمکم کنید
ما تعطیلات عید فطر رفتیم محل بابام اینا
اونجا خونه داریم
نزدیکای 6 صبح بود با خواهرم تو یه اتاق خوابیده بودیم
یکدفعه دیدم در باز شد یه آدم قد بلند رو دیدم که اصلا چهرش مشخص نبود . انگار سیاه بود
بعد من سریع دست و پام بی حس شد
از ترس نه ها ! چون اصلا ادم ترسویی نیستم
نمیدونم چرا بی حس شد . ولی دیدم آبجیم چشاش بازه . ازش پرسیدم این مرده ازت سوالی پرسید گفت اره اسم و فامیلم رو پرسید
بعد ما دوباره خوابیدم و ساعت 12 از خواب پا شدیم به آبجیم دوباره گفتم فکر کن ببین دقیق مرده ازت چی پرسید می گفت کدوم مرده 😐
در صورتی که 6 صبح بیدار بود و حتی داشت با گوشیش بازی می کرد
ولی خب دوباره شبش یادش افتاد مرده رو
گفت فقط اسمم رو می پرسیده
حالا دوباره شب اومدیم بخوابیم ....
دوستان تایپ کردم صبور باشین
اینجا نزاشتم که خیلی طولانی نشه