پدرم شهرستان بستری شد.
تنهایی رفت و بستری شد به من نگفته بود.
وقتی فهمیدم اومدم، از بیمارستانی که خوب نبود مرخص اش کردم و بردمش بیمارستان خصوصی
دیشب جراحی شد
پشت در اتاق عمل فقط من بودم
امروز که اومد بخش فقط من بودم
استخدام رسمی نیستم احتمال زیاد کارم را از دست بدم
خیلی هم دلم برای دخترم تنگ شده ولی باز طاقت نیاوردم پدرم تنها بمونه امشب می خواستم برگردم تهران متصرف شدم موندم.
بدترین دو راهی زندگیم بود