از وقتی زایمان کردم تموممسئولیت بچه با منه . شوهرم بعد کارش میاد نبم ساعت بچه رو نگه میداره من ب شام و کارای عقب افتاده برسم . بچمم کولیک داره و مدام نق میزنه ینی حتی وقت سرخاروندن ندارم از یه طرف مادرشم بجای اینکه کمک من باشه همش دردسر درست میکنه ( تو یه ساختمون هستیم)
فردا واکسن داره گف بیا شب ببرمت خونه مامانت ک صب بچه رو با مامان ببری واکسن بزنی
داشتم لباس عوض میکردم گف ی چیز بگم ناراحت نمیشی گفتم ن .
گف زیر بغلت سیاه شده . مام بزن شاید عرق کردی سیاه شده نمیخام خودتو ول کنی ازووقتی زایمان کردی از خودت یادت رفته🥲 خیلی بهم برخورد . گفتم پوست زیر بغلم بخاطر هورمونامرنگش عوض شده ب مرور خوب میشه ولی از تو توقع نداشتم اینو بگی . خیلی ناراحت شدم . از وقتی بچه اومده مدام درگیرشم حتی خودش میبینه خاب درست ندارم ی دسشویی تمیتونم برم .بعد میاد اینجوری میگه