بچه ها امروز رفته بودم شهرستان برای اولین بار سه قلو هام و به هزار سختی بردم البته بگم مامانم و بابام هم بودن تو ماشین کمک من با 3تا بچه
رسیدیم شهرستان کلا تو شهرستانمون خاله شوهرم از جوانی معروف بوده به فضول بودن همه به این اسم میشناسنش منم تازه عروسم بع هر حال
ما کلا4روز اونجا بودیم و از 4روز 2روزش خاله شوهرم هم سوارر کردیم با ماشین
دور بزنه حالا شاید بگید چرا؟
به نظر من خیلی سالمه وضع سلامتیش ولی خودش میگه نمیتونم راه بیام وای کمرم نمیتونم دایم خوابه تو خونه ولی موقع حرف زدن که میزنه زبونش از مار دراز تره
خیلییییییییییییییییی هم فضوله
روز اخر بابام موند شهرستان مامانم نشست عقب با یگ بچه بغلش و یک بچه هم زمین خواب بود(روی صندلی ماشین)یک بچه هم بغل من بود شوهرم هم رانندگی میکرد رفتیم دم خونشون خداحافظی پیدا شدیم ما برا خداحافظی ماشین ما هم پر بود صندوقش چون هم مامانم باهامون بود هم خودم و شوهرم و به هر حال 3تا بچه کوچیک خیلی وسیله داشتم شروع کرد گفت نمیدونم این و ببر برا فلانی تو قم سر راتون اونو از اینور تونستی ببر ساوه رسیدی تهران ببر اینا رو من گفتم خاله ماشین جا نداره گفت دخالت نکن تو فضول گفتم من احترامتون رو نگه میدارم هیچی نمیگم
گفت تو احترام سرت نمیشه و شروع کرد یک سری چیز ها از خودش بافت بهم
منم عضبانی شدم گفتم خاله واقعا حقتون که همه شهرستان میگن فضول محله دعوامون شد
شوهرم هم عصبانی شد بالا گرفت گفت تو غغلط کردی به زدن من فحش میدی بعد هم گفت برو گورتو گم کن خالشو هل داد تو خونه درو بست روش
خیلی زنیکه پروعه اصلا به تو چههه ربطیی دارههه
رفته به دو تا خاله ی دیگه شوهرم و مادرشوهرم هم گفته ابروم رو برده
چیکار کنم با این فضول گاو اشغال؟