2726
عنوان

خنده دارترین خاطره دوره دانش آموزی

| مشاهده متن کامل بحث + 9368 بازدید | 55 پست

سلام یه بار تو تاکسی نشسته بودم دوتا خانم مسن هم کنارم بودن من خیلی لاغرم دبیرستان بودم خانما با هم پیاده شدن  راننده منو انگار ندیده بود بعد حرکت فرمان ماشینو گرفت انگار میخاست بلند شه بی ادب باد معده داده بود من  موندم چی بگم گفتم ببخشید پیاده میشم راننده خشکش زد گفت خان تو ماشین بودین ببخشین هیچی نگفتم ولی تو کلاس کلی خندیدیم

هنگامی که روح در تو دمیده شد درشکم یک زن هستی    هنگامی که گریه میکنی در اغوش یک زن هستی            هنگامی که عاشق میشوی در قلب یک زن هستی                        زن امانت است نه برای اهانتزن

خخخخ منم دوران دبیرستانمون طرح معلم شدن بچه هابود لپ تاپ مدرسه رو آوردم درو قفلش کردم حالابا بچه ها تو کلاس کلیدو از پنجره انداختم بیرون پرده هارو انداختم بعدش برقارو خانوشش کردم بعدم لپ تاپو اوردم روشن کردم فیلم ترسناک از نت اوردم گذاشتم براشون ازترس مردن 😂😂😂😂😂یه دخترم بود تو کلاسمون ازبس ریزه میزه و بودو مظلوم از ترس داشت ب در چنگ میکشید بعدک فیلمو دیدصحنه ترسناکش خخخخخ عقب عقب رفت اوفتاد تو سطل آشعال بزرگ کلاسمون 😂😂اینقد خندیدم ک نگو😂😂😂😂😂😂😂

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

فروشگاه اینترنتی روز کالا 

عرضه انواع محصولات نظافتی و رفاهی 

دست خشک کن ،سشوار دیواری،مایع ریز اتوماتیک 

واکسر اتوماتیک 

انواع تی چرخشی و زمین شوی و شیشه شوی 

انواع سطل زباله صنعتی و خانگی و کابینتی و......

اینستاگرام ما :@ruzkala

https://www.ninisite.com/discussion/topic/1679548/محصولات-نظافتی-و-بهداشتی-و-رفاهی-منزل-و-اداره

فروشگاه اینترنتی روز کالا ،ruzkala

من زیاد خاطره ندارم ، همیشه شاگر اول کلاس بودم و معلما خیلی دوشم داشتن ولی یه خاطره دارم

  نمیدونم یادم نمیاد جشن چی بود کلاس دوم ابتداعی نظافتچی کلاسمون اومده بود کلاسو تزیین میکرد و منم دستشویی داشتم اما نمیخواستم برم میخواستم نگاه کنم خلاصه دلم براتون بگه که همونجا تو کلاس تو خودم شاشیدم😞 اینقده گریه کردم ، ابروم رفته بود بعد مامانم اومد دنبالم ، هر کی هم رد میشد بهم میگفت چی شده می گفتم اب ریخته روم خیس شدم 😁


خنده دار نبود میدونم😐

2728

ما یک معلم 200 کیلویی داشتیم هروقت میومد اول زمین میلرزید بعد میفهمیدیم داره میاد..یک بار عطسه زد کل مدرسه لرزید😃😂

قبل اومدن معلم میزدیم میرقصیدیم تو کلاس


 بَعضی وَقتآ خُدآ رو بُزُرگ میبینَم ,, بَعضی وَقتآ هَم ڪوچیڪ...ایـטּ تو نیستی ڪِـہ بُزُرگ میشیُ ڪوچیڪ ,, مَنَم ڪِـہ گآهی نَزدیڪ میشَمُ گآهی دور

یه روز هندسه داشتیم دبیرمون داشت تمرینهای کتاب رو پای تخته حل میکرد منم که گام به گام داشتم اصا گوش نمیدادم دوستم محدثه پشت سرم داشت هی صدام میکرد میگفت:یگانه یگانه منم صداشو میشنیدم تو فکر بودم جوابشو نمیدادم که ناگهان دبیرمون همینجوری که با دست میزد رو تخته گفت یگانه جواب اینو بده بلکم ساکت شه ادامه دارد..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز