ی خاطره میگم از وقتی که دبیرستان بودم
تو دبیرستان شوخی پسرا شوخیای پشت وانتیه
ی بار سر کلاس نشسته بودیم یکی از پسرا که جلوم نشسته بود ی تیکه از لباسش رفته بود بالا و موهای کمرش که از موهای سره منم بیشتر بود زده بود بیرن
ماهم که حوصلمون سر رفته بود فندک و دراوردیم و پشماش و کز دادیم
ی بویی شبیه کله پاچه کله کلاس و ورداشته بود ینی