2726
عنوان

خنده دارترین خاطره دوره دانش آموزی

| مشاهده متن کامل بحث + 9368 بازدید | 55 پست

ی خاطره میگم از وقتی که دبیرستان بودم

تو دبیرستان شوخی پسرا شوخیای پشت وانتیه 

ی بار سر کلاس نشسته بودیم یکی از پسرا که جلوم نشسته بود ی تیکه از لباسش رفته بود بالا و موهای کمرش که از موهای سره منم بیشتر بود زده بود بیرن   

ماهم که حوصلمون سر رفته بود فندک و دراوردیم و پشماش و کز دادیم   

ی بویی شبیه کله پاچه کله کلاس و ورداشته بود ینی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه روز ترقه برده بودم سر کلاس..کلاس ماهم طبقه دوم بود.تا روشنش کردم بچها گفتن خانوم مدیر داره میاد منم انداختمش تو سطل اشغال ک پر بود یهو ترکید..یه بوی بدی کل ندرسه رو برداشته بود ک نگو..مدیرم منو یه هفته اخراج کرد  

2728

دخترم کلاس اولیه تو د

دستشویشون دوربین داربین دارن یه روز اومد گفت مامان امروز با دوستم تو دستشویی رقصیدیم😂 تازه بعدا دیدیم جلو دوربین بودیم😂 گعتم اشکال نداره خانم ناطم مببینه فیض میبره

آرزومه که بغلم کنی خودت،🥲🥲                                            دوست دارم با عشق تو پیر شوم🥲

سلام دوستان من تو گوهردشت کرج کاشت ناخن انجام میدم کارم حرفه ای و عالیه 

کار تو سالن انجام میشه 

برای اطلاع از قیمتا باهام تماس بگیرین. 

09384338336

آدرس کانالم 

@sadafnailart72

دوران راهنمایی ی همکلاسی داشتیم خیلیییی مظلوم و ساکت بود ی بار وسط درس بودیم از معلم اجازه گرفت بره ...

عالی بود تصور کردم مردم از خنده

این کاربری از مهرماه ۱۴۰۲ دست سه تا دوست صمیمی و مهربون میباشد 🌹 اینجا مجازیه لطفا همو زود قضاوت نکنیم💔 به خاطر شناخته نشدن گاهی جزئیات رو تغییر میدم اینو بر مبنای دروغگو بودن من نزارید هر ادمی تو درد و دل کردن حق داره چیزای خصوصیشو پنهان کنه یا کامل تعریف نکنه دوست ندارم اشنایی پیدا بشه و زندگی منو تو تاپیکام زیر و رو کنه ممنون که درک میکنید دوستای نی نی سایتی من ✨ 🌹  
یبار اردوی علمی بردنمون یکی از سد های اطراف شهرمون تا عملکرد سد رو بهمون نشون بدن از قضا پدر یکی از ...

😂😂😂دستشوییتون نگرفت ؟ یا حتی گرسنگی 

این کاربری از مهرماه ۱۴۰۲ دست سه تا دوست صمیمی و مهربون میباشد 🌹 اینجا مجازیه لطفا همو زود قضاوت نکنیم💔 به خاطر شناخته نشدن گاهی جزئیات رو تغییر میدم اینو بر مبنای دروغگو بودن من نزارید هر ادمی تو درد و دل کردن حق داره چیزای خصوصیشو پنهان کنه یا کامل تعریف نکنه دوست ندارم اشنایی پیدا بشه و زندگی منو تو تاپیکام زیر و رو کنه ممنون که درک میکنید دوستای نی نی سایتی من ✨ 🌹  

من دبیرستان خیلی دختر شیطونی بودم.یه بار سوار مینی بوس شدیم پرده مینی بوس رو آتیش زدیم.یه بارم از پنکه سقفی کلاس آویزون شدیم.چند بار هم میرفتیم به دخترا میگفتیم دوست پسرت به من شماره داده؛دعوا میشد😂😂😂

باردار نیستم.این تیکر امید من به خوش اخلاق شدنه شوهرمه.الهی آمین

من یی از کارای بدم این بود شیطون بودم ابتدایی  ب دوستم گفتم دستتو بزار روی میز ببینم چجوریه کف دستت یهو با مداد تیز با تمام قدرت فرو کردم دسش😥😥😥😥میخاستن اخراجم کنن😂😂

من یه بار دبیرستان بودم زنگ آخر خورد میخواستم دبیرمون رو صدا بزنم داشت میرفت. اسمش یادم نیومد. گفتم آقای دیفرانسیل و انتگرال!!! خودش برگشت گفت بله!!!

آنکه بر در می کوبد شباهنگام، به کشتن چراغ آمده است ... نور را در پستوی خانه نهان باید کرد ... دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم، دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد ... روزگار غریبی است نازنین ... نور را در پستوی خانه نهان باید کرد، عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد ...آنک قصابانند بر گذرگاهان مستقر با کُنده و ساطوری خون آلود، و تبسم را بر لبها جراحی می کنند، و ترانه را بر دهان ...کباب قناری بر آتش سوسن و یاس ... شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد ...ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است ...خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد ...خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد 

یه بار تو دبیرستان رو دوستم نا غافلی آب ریختم اونم برا تلافی یه سطل آب برداشت افتاد دنبالم منم فرار کردم رفتم کنار دیوار تا ابو ریخت جا خالی دادم ریخت اونور دیوار یهو دیدیم یه خانمی مث موش ابکشیده با عصبانیت اومد تو مدرسه!!!

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730