دوران راهنمایی ی همکلاسی داشتیم خیلیییی مظلوم و ساکت بود ی بار وسط درس بودیم از معلم اجازه گرفت بره دستشویی
اغا ده دقیقه طول کشید نیومدش
بیست دقیقه شد نیومد
ی نیم ساعتی طول کشید
معلمم هم در حال تدریس ی چند بار با خنده گفت چی شد بچه ها فلانی کجا رفت؟نیومد؟
میدونست شاگردی نیست خطا کنه بی خیال بود ما هم در حال نت برداری بودیم
دیگه کم کم داشت یادمون میرفت ک پیداش شد
وای تا در باز کردیم دیدیم از سر تا پا مانتو خاکی😱
صورتش قرمز و رنگ پریده ،مقنعه اش کج شده بود کفشاش زیر پاهاش میکشید رو زمین اصلا ی وضعی !
تا معلم پرسید کجا بودی زد زیر گریه ساکت ک شد همینطور ک با دستای مشت شده اشکاش رو پاک میکرد
گفتش اره در دستشویی قفل شده بود هر کار کردم باز نمیشد مجبور شدم رفتم بالای دیوار دستشویی بعدم پریدم بیرون خخخخخخ
معلممون تا ده دقیقه سرش رو گذاشته بود رو میز از این بیجاره میخندید عوض اینکه ببردش دفتر ارومش کنه