بچه ها خیلی حالم بده اصلا نمیدونم چیکار کنم 😭💔
دیروز که داشتم پشت مبل رو جارو میزدم دیدن یه چیزی چسپید به لولش باز شانس آوردم چون بزرگتر بود نرفت داخل ، خلاصه برداشتم دیدم یه چیز گوله شدست کا با سلفون دورش پیچیده شده کامل ؛ اول ترسیدم باز کنم بعد دیگه دستکش دستم کردم باز کردمش دیدم یه کاغذ بزرگ دعاست اصلا معلوم نبود چی نوشته با چهار تا سوزن و یه گوله پارچه آبی و یه تیکه کوچیک چرم ، انقدر ترسیدم همونطوری موند رو سینک بعد که شوهرم از سرکار اومد بهش گفتم اون بنده خدا هم دیگه نمیدونست چی بگه
توی فامیل و خانواده هم فقط مادر شوهرم اهل دعا نوشتن و ایناست خیلی هم افلیطست زنیکه