من حال هیچ کدوم اینارو هم ندارم باور کن . ببین زندگیم خیلی یکنواخته .صب پامیشم صبونه شوهرم میدم میخابم تا سر ظهر . بعضی روزا شاید برم بازار مواد غذایی و میوه اینا بگیرم . حتی ناهار صبونه نمیخورم اما ریزه خواری دارم اونم عصبیه
یدونه شام میذارم و شوهرمم میاد شام و دوش میگیره و میخابیم . هیچ تفریحی نداریم.نمیشینه کنارم حرف بزنیم از اتفاقای اون روزمون تعریف کنیم بگیم بخندیم .تهش یدونه سریال ببینیم باهم اونم اگه وسطاش خوابش نبره
راستش خودمم زیاد بهش اصرار نمیکنم بریم بیرون.چون ماشین نداریم باید با ماشین باباش بریم .بعد کلا شوهرمم ی وقت کار داره ماشینو میبره مادر پدرشم شیاف میشن باهاش میرن.حالا فک کن بفهمن ما میریم تفریح ک هیچی
بخاطر اون منم ترجیح میدم بشینم تو خونه سریالمو نگاه کنم تا بخام با اونا برم بیرون