تو یه ساختمونیم روزی حداقل سه بار میاد پیش من
امار در میاره صبحانه و‌ناهار و شامم چیه
حتی میدونه چن بسته گوشت و‌مرغ و لوبیا و‌فلان دارم
جای وسیله هام رو بهتر از خودم میدونه و‌هر چیم ببینه به همه اطلاع میده
ازش نفرت گرفتم با اینکه بد نیست ولی از شخصیت فضولش حالم بهم خرده
هر کسی یه ایراد داره
چند سالش
تقصیر خودته بهش رو نشون دادی
رو دادی دیگه
در زد درو وا نکن بعدا بگو کلاس انلاین ثبت نام کردم یا بگو‌حموم بودم یا بگو بیرون بودم
من زن داداشم پیشمون بود میرفتم بچش میوردم نگه میداشتم فقط استراحت کن یکبارم تشنه بودم ابمون قطع بودیک روزکامل خانوادم من تنهاگذاشت بودن رفت بودن سفر یواشکی رفتم یه پارچ اب برداشتم ازتشنگی
تیکه بنداز بهش خودشو جمع میکنه
خب، یه دفعه که بهش بگی رک وراست حساب میاد دستش، و اگه قراره بهش بر بخوره، نباشه بهتره
وای حق داری
خب رو نده که زیاد نیاد
آمارم نده، کم‌کم یادش بده مثل مهمون با دعوت بیاد و بره
حتما یه فکری بکن چون اینجوری پیش بره بیچاره میشی من ازدواج اولم با مادرشوهرم زندگی میکردم اولش در همین حد خاهرشوهر که مجرد بود میومد خونه مون بعد دیگه جای شخصی ترین چیزا رو هم میدونست آنقدر که فضول بود مثلا من سرگرم غذا پختن بودم میرفت سر کشو لباس هام خداروشکر که تموم شد اون زندگی
من سنم کم بود اون موقع نتونستم اونجوری که باید رفتار کنم در حدی رسید که همون خاهرشوهر منو از خونه خودم بیرون کرد
