سلام
من زیر نظر خانوادم با شخصی وچآشنا شدم و رابطمون نزدیک هشت ماه طول کشید .بخاطر یه جر و بحث و قهر گذاشت رفت. رفتم سراغش پسم زد و از همه جا بلاکم کرد. اصلا سراغمو نگرفت.
مدت کمیه هست میگذره و متوجه شدم چهار تا دخترو جزو دوستانش قرار داده، که قبلا نداشت.. وقتی دیدم خیلی دلم سوخت که چطور تونست اون همه قول و قرار و وعده بذاره و هی بگه دوستت دارم و بره..چطور بخودش اجازه داد ترکم کنه وقتی لباس بله برونمو دوختم.
احساساتام جریحه دار شد میتونست قهر کنه اما نه اینکه ترکم کنه.
خیلی زورم میاد خیلی زیاد، دلم نمیخواد اون خوش باشه و من اینجا هر روز بشینم گریه کنم و چین و چروک صورت مادرمو ببینم با غمی سنگینی که تو دلشه..شبا صدای نالش رو بشنوم، راستش بدم نمباد تلافی در بیارم
اینم بگم تو نت آدرس تموم دوستاشو بلدم... خیلی فشار روحی رومه نگین عیب نداره... راهشو بگین