گند کاری 😂😂😂😂😂😂😂😂😂

نابود كردن پاس و تمامي مدارك هويتي برادرم كسري

داداشي ببشيد🤕🤕🤕🤕

يه تنگ دوغ چرب ريختم رو ميز و رو موكت 

بعد پاك كردن مامانم طفلى هى ميگفت چرا بو مياد 

چرا موكت اينجور شده 

كى كرده ،كى بوده😒 

من😏

 😂😂😂😂

الهي بميرم چقدر دنبالشون گشت اخرم هم سفرش كلي عقب افتاد

خراب کاری که زیاده اما جدیدا هر چی لباسای شوهرمو میندازم لباس شویی یه رنگ دیگه تحویل میگیرم هر سری یه چیز رنگ میده گند میزنه به کل لباسا 

یه سری رفته بودیم خونه عنه ام دختر عمه ام داشت واسه خودش لباس میدوخت منم از پارچه اش خوشم اومده بود بعد یه تیکه اش افتاده بود رو زمین برداشتم بریدمش واسه عروسکم لباس بدوزم بعدا فهمیدم اون تیکه قسمتی از لباس بوده بنده گند زدم توش

16 سالمون بود منو داداشم (با داداشم دوقلوییم)تو خونه تنها بودیم مامانمم سر کار بود ناهار هم ابگوشت بود قشنگ خوردیم باهم جمعش کردیم بعدش من به داداشم گفتم بقیه اشو من جمع میکنم تو بشین دیگه اونم رفت اتقاق😁😁😁

.. مامانمم 20 دیقه دیگه میرسید از سر کار من قابلمه آبگوشت رو که برداشتم بردم بدارم یخچال انگار یکی از دستم هولش داد پخش شد تو یخچال و کف اشپز خونه و رو پتو😂😂😂😂😂😂خلاصه کلا همه جا ابگوشت شد داداشمو صدا کردم گفتم وواای بیا کمک کن الان مامان از سر کار خسته کوفته بیاد اینطوری ببینه ناراحت میشه 😂😂😂😂😂😂خلاصه همه جارو به دست داداشم تمیز کردم خودم فقط یخچال رو پاک کردم داداشم داشت میرفت گفتم کجاااا پتو رو باید ببریم حموم اونجایی که کثیف شده رو زود بشوریم پهن کنیم مامان بیاد ببینه خودش میشوره خسته کوفته نمیداره ما بشوریم داداشم همش غر میزد که خودت ر..دی داری از من کار میکشی خلاصه پتو رو شستیم تو عرض 20 دیقه همه رو تمیز کردیم مامانم همین که رسید داداشم گفت ماماااان بیاااا دخترت ر...ده همه شو هم به دست من شسته 😂😂😂😂😂

هر سری با وایتکس کار میکنم گند میخوره به اون لباس مورد نظر و من در عین نفهمی و حماقت باز همون روش قبل رو در پیش میگیرم. گویا عقل ندارم

یه بار جلوی موهای پسرمو کوتاه کردم کج و افتضاح شد داغون بودا. بعد دوباره برام درس عبرت نشد این سری هم الکی الکی بردم جلوی موهاشو خراب کردم

نمیدونم چرا اون لحظه نمیفهمم که نباید این کارو که فبلا کردم و گند خورده انجام بدم

بهم ریختن رنگ لباس ها تو ماشین لباسشویی و شستن کیف مدارک و پولا و ...ازین دست خرابکاریا به کرات داشتم.

دوتا از بدتریناش الان یادمه

همسرم خیلی مشکل پسنده یبار یه عینک آفتابی مارک گوچی گرفته بود خیلی هم دوستش داشت خلاصه یه چند روزی بود که اینو گرفته بود یه روز تو جیب لباسش بود انداختمش تو ماشین لباسشویی😔

وقتی تو ماشین هی میچرخید صداش خونه رو برداشته بود شترق شترق ولی من متوجه نمیشدم وقتی باز کردم در ماشین لباسشویی رو 😰😥😩

یبارم داشتم با بخار شور تو خونه مامانم کار میکردم شب عید بود یه عاااالمه آب ریخت رو تلویزیونشون  بلافاصله  هم روشنش کردم چند تا خط قرمز صاف هنوزم بعد سه سال رو تلویزیونشونه😂