2703
2553
عنوان

هیس!دخترها فریاد نمیزنند

5784 بازدید | 88 پست

هر گونه رفتار و عمل خشن بر پایه جنسیت که موجب آسیب فیزیکی،جنسی و روانی برای زنان شودیا تهدید به این کارها،خشونت علیه زنان است.که ممکن است حتی ازسوی خود زنان و نزدیکترین اعضای خانواده صورت بگیرد.

اگر گستردگی این تعریف رو از کوچکترین ازارهای کلامی تا بزرگترین ازارهای جسمی و جنسی در نظر بگیریم فکر کنم همه ما تجربه اش کردیم

اما...

چند نفر مثل من ممکنه بوده باشن که وقتی حدود ده سال قبل با سمانه داشتیم از پارک رد میشدیم و یه مرد معتاد یه دقه پرید جلوم و میخواست صورتموببوسهه و انقدر وحشت کرده بودم که تمام عضلات بدنم خشک شدو اگر سمانه منو نکشیده بود و نبرده بود هیچ مقاومتی نمیتونستم بکنم.

چند نفر این تجربه رو داشتن که بعد از اینکه توی فضای عمومی یه حرف رکیک شنیدن یا احساس کردن که کسی میخواد بدنشونو لمس کنه از ترس و خجالت جوری خودشونو از اونجا گم و گور کردن که یادشون رفته برای چندلحظه که کجا میخواستن برن.

چندنفر مورد ازارهای جنسی خیلی شدیدتر قرارگرفتن و بار سنگین احساس شرم و گناه و به تنهایی به دوش کشیدن و دم نزدن؟

چند نفر مورد ازار و اذیت جسمی و فیزیکی از طرف خانواده و همسرشون قرارگرفتن و از ترس ابروشون و به امید یک معجزه میخوان ادامه بدن

باید از خودمون شروع کنیم و یاد بگیریم بار شرم و گناه رو به دوش کسی بزاریم که سزاوارشه.

باید یاد بگیریم که به جای سکوت فریاد بزنیم و به جای فراربجنگیم تا کسایی که باتکیه بر سکوت و ترس ما از بی ابروییابرویی، ننگ هر خشونتی رو به جون میخرن متوجه سهم کاملشون از این شرم و بی ابرویی بشن.

حالا من سالهاست که یاد گرفتم نترسم و تو کوچه و خیابون به کوچکنرین حرف و رفتار زشتی واکنش نشون بدم.

بارها مقابل دیگرون خواستم که حرفشونو تکرارکنن

بارها فریاد اعتراض سر دادم و اینبار اونا بودن که از خجالت فرارکردن.

ما نترسیدن و فریادزدن و یادمیگیریم اما ایاچشمهایی هست که مارو ببینه و قضاوت نکنه؟؟؟......


سلام دوستان.این پستی که گذاشتمو از پیج یکی از فالوورام کپی کردم.

خودم دیشب خوندمش و واقعا متاثر شدم.باور نمیکنین چقد تو دایرکت دخترا از این تجربیات تلخشون تو کودکی گفتن و بیشترشم متاسفانه از نزدیکان و محارم بوده.

اکثر ما دخترا تو کودکی چنین تجربیاتی داشتیم.از این نظر میگم که حتی یه نوازش کوچیک به قصد لذت هم تجاوز محسوب میشه.

هدفم از کپی کردن تو اینجا این بود که یه ذره فکر کنیم.چرا بیشتر کسایی که تو کودکی چنین تجربیات تلخی داشتن بیشترشون به بزرگتراشون نگفتن؟وچه بسا که به دلیل همین سکوتشون این تجربه تلخ براشون دنباله دار بوده.

اکثرا به دلیل ترس از پدر و مادر و نا اگاهی بوده.یعنی خیلیا میترسیدن به پدر و مادر بگن و اونا به دلیل کار نکرده تنبیهش کنن یا اصلا به دلیل سن کم واقعا نمیدونستن که این برخوردی که باهاشون میشه چه معنی میده؟خیلیا شاید فکر میکردن یه بازیه.

پس چه خوبه که ما مادرای اینده این اگاهی ذو به بچه هامون بدیم که هیچ وقت از بازگو کردن مشکلاتشون هر چی که باشه به پدر مادرشون ترس نداشته باشن و اونا رو یه تکیه گاه محکم بدونن و اگاهشون کنیم که هیچ کس حق نداره تن و بدن تو رو لمس کنه طوری که تو احساس بدی بهت دست بده


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من اصلا برام پیش نیومده اما میتونم این افرادو تا حدی درک کنم😔 خانواده ها خیلی نقش مهمی دارن اکثر وقتا مقصر خانواده هان😔

وقتی هنوز اتفاقی نیوفتاده است؛ از کجا می دانید اتفاق بدی خواهد افتاد؟ یکبار هم به این فکر کنید که ممکن است اتفاق خوبی بیفتد
2720
سلام دوستان.این پستی که گذاشتمو از پیج یکی از فالوورام کپی کردم. خودم دیشب خوندمش و واقعا متاثر شدم ...

وای منم دیشب داشتم میخوندم حوریه گذاشته بود خیلی گریه کردم بنده های خدا چه زجری کشیدن 😢😢😢

2714
وای منم دیشب داشتم میخوندم حوریه گذاشته بود خیلی گریه کردم بنده های خدا چه زجری کشیدن 😢😢😢

خیلی.من توذهنم بیشتر فکر میکردم که تجاوز از طرف یه غریبه صورت میگیره.ولی هیچ وقت فکر نمیکردم که این همه ادم باشن که از طرف نزدیکترین اشناهاش مورد تجاوزقراربگیره

اینجا ایرانه. من تو جایی زندگی میکنم که قضات دادگاهش هر حقی رو به مردها میدن. هیچ قانونی از حقوق من به طور کامل دفاع نمیکنه. بی عدالتی های زیادی علیه یه زن توی دادگاه ها اتفاق میافته. من نمیتونم صدام رو به جایی برسونم. من وقتی بچه بودم و یکی از محارم من جلوی چشمای من کثافت کاری میکرد و فقط من عین مجسمه خشکم میزد و اشک چشمام سرازیر میشد و به هیچ کس چیزی نگفتم تا الان که 25 سالم شده. 

تجربه خود من تو بچگی این بود که وقتی با مادرم میرفتم بازار یه مرد کثیف بود که از پشت لمس میکرد منو.ی ...

من روی پل هوایی همچین چیزی پیش اومده برام موقع دبیرستان ولی متاسفانه روم نسده چیزی بگم 😢

احترام برای کسایی هست که لایقش هستند نه طالبش 
تجربه خود من تو بچگی این بود که وقتی با مادرم میرفتم بازار یه مرد کثیف بود که از پشت لمس میکرد منو.ی ...

منم تو اتوبوس و یبار تاکسی برام پیش اومد فقط عذاب کشیدم و سردرد گرفتم ولی یبار مامانم تو تاکسی با مرده دعوا کرد گفت برادر درست بنشین من خیلی کمرو ام نمیتونم مثل اون باشم 😕

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا     سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687