دیروز خونه یکی از دوستان بودم. خانومه و همسرش هر دو تحصیل کرده و استاد دانشگاه هستن. داشتیم صحبت میکردیم که سر درد و دل اون خانوم باز شد که دیشب باز با همسرم بحث کردم و اینکه مسولیت نسبت به خانواده نداره و هر چی که مامانش بگه و منو درک نمیکنه و نیازهای منو به عنوان یک زن نمیشناسه و ... این زوج ۱۵ سالی میشه ازدواج کردن و دو تا پسر ۱۲ و ۸ ساله دارن. یهو پسر بزرگش وارد شد و یه سلام زیر لبی کرد و رفت اتاقش. بماند که از دم در وسایل ریخت تا رسید به اتاق خودش. یهو صدای دادش درآمد که مامانننننننن چرا دوباره آمدی تو اتاقم بی اجازه. مامانش هم با قربون صدقه گفت فقط ظرف کثیفا رو از اتاقت جمع کردم!!!! دوباره داد زد گشنمه. مامانش گفت غذا حاضره ماکارونی داریم. و با جواب ااااه گفتم مرغ بزار! مواجه شد. مامانش برگشت به من گفت قربونش برم تو سن بلوغه قند خونش میاد پایین عصبی میشه برم براش غذا بکشم. منم خداحافظی کردم و آمدم بیرون. تو راه داشتم فکر میکرد پسر این خانوم چه همسری خواهد شد؟ آیا همسرش در آینده گله های همین خانوم رو تکرار نمیکنه؟؟
وقتش نشده یکم تو روند تربیتی بچه ها تجدید نظر کنیم؟ چی شده که بچه ها فکر میکنن محور آفرینش هستن و کلا زمین و زمان خلق شده که بهشون خدمت کنه؟ این بچه ها چه جور همسران و والدینی میشن؟؟
بچه های این.زمونه انقدر بعضیاشون بیتربیت هستن دلم میخواد همچین با دمپایی بزنم به ماتحتشون که یاد بگیرن با بزرگتر چجوری حرف بزنن
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
عزیزم چ ربطی دارههه...من.پسر داییم از سن 10 سالگی تا 16 17 سالگی همینجوری بود اگ بدونی الان چقدرررر اقاااا شدهههه مرد شدههههه دخترا میمیرن براش اصلا این رفتارا دلیل نمیشه
چطور زکریای رازی 900سال پیش الکل رو کشف کرد ولی اسلام 1400سال پیش الکل روحروم کرده؟؟