بعدشم غذاشو يکم رقيق تر کردم خداروشکر خوب شد,بعد اوردمش سر ميز وقتى خودمو شوهرم غذا مى خورديم به اون هم غذا مى دادم ,کلا جو گير شد مى خواست مثل ما باشه بالاخره غذاشو خورد
راستى ظرف غذاشو با قاشقش هم عوض کردم,بعضى اوقات هم يک قاشق به خودش مى دادم,واسه من خيلى سخت بود چون پسرم چاق بود و عاشق خوردن ولى نمى دونم چرا اينطورى شده بود ,