امسال مامانمینا سه ماه تابستون رفتن خونه ی شهرستانشون.شوهرمم منو برد دوروز موند خودش تنهایی برگشت....
وای یادم نمیره اصلا وقتی سوار ماشین شد همچین مثل بچه ها گریه میکردم.فقط ی هفته تونستم بمونم بدون اون😢😢😢😢
الانم که حای کنارم خوابیده دلتگشم😍😍😍😍
همیشه توبدترین شرایط به این فکر کن🤔 میتونست بدتر از این شه😲😲 بعد به این نتیجه میرسی که خدا زیر نظرت داره و میبینت.😗..اینطوری غم به دلت نمیاد😊...خدااااایا شکرت که خونم دود نشد بره هوا😥😥.....خدا جونم توکل کردم فقط فقط به خودت و توسل به ائمه😍😍😍