ما رفته بودیم خونه خواهرشوهرم برای اولین بار ۴روز هم موندیم عید هم بود به بچه هاشم عیدی دادیم براشونم سوغاتی گرفته بودم
ماما پذیرایشش از ما یک روز پرسید کوفته میخوری گفتم آره سر ناهار دیدم نفری یک کوفته خیلی کوچک بی رنگ ورو بدون رب وادویه ونمک زرد رنگ پخته حالت بهم میخورد از دیدنش نتونستم بخورم گفتم بی زحمت یک پیاله ماست بده بهم یک ماست خراب ترشیده آورد برام😐اونم نخوردم😖نون خشک خالی خوردم
ادامشم الان تعریف میکنم شمام تعذیف کنید
هرجا رفتم برای شکم نرفتم
هرچی ام جلوم گذاشتم خوردم و تشکر کردم
روز بعد گفت ساندویچ می‌خورید گفتم آره رفت برا ۸نفر آدم یک بسته همبرگر خرید نفری یک دونه گذاشت لای یک عالمه نون ساندویچ کرد داد دستمون اینقدر نون داشت دندون نمی‌بریذ😐😑😑برا اینهمه آدم ۲تا گوجه آورده بود هی می‌گفت اگر می‌خورید سرخ کنم باززززززز🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️
ادامههههههه
سال گذشته اواخر فروردین رفتیم استان فارس بابام میخواست یکی از دوستاش رو بعد از ۲۰ سال ببینه
رفتیم خونشون در کل که خیلی بی ادبی کردن از کوچیک تا بزرگشون بد ترین توهینشون هم این بود که مادر خونه از اول تا آخر نیومد پیش ما بشینه یه حالت قهر
انقدر سر و سنگین برخورد کردن ما هم دانشگاه من رو بهونه کردیم و زود برگشتیم
مهمونی بد نرفتم تا حالا
غذا برام مهم نیست همینکه طرف دعوتم کرده و باهام خوب رفتار کنه یعنی اون مهمونی عالیه .
اومده بود خونمون و یک شب هم مونده بود و پذیرایی مفصل
کارو دعوت کرد خونه اش. شام کوکو سبزی پخته بود که تازه همونم بهمون نداد و بردمون هیئت و شام اونجا رو خوردیم
به اصرار خودش شب موندیم
فردا ظهر ناهار چی داریم ؟ همون کوکوی سبزی از شب قبل با نون بیات مونده تو سفره
به همین راحتی
عزیز 4 روز موندی دیگه، مهمان به حساب نمیامدی، شاید حد توانش همونقدر بوده
من برام روی خوش میزبان مهمتر از غذا هست
چند بار جای شلوغ رفتم مهمونی
فقط من موقع خواب اذیت میشم
چون سرصدا میاد، کسی خرپف کنه تا صبح بیدارم
این مهمونیا کوفتم میشه
منم مجبور شدم سه روز خونه خواهر شوهرم بمونم،سه شب املت داد،یه ظهر ماکارونی دو ظهر دمپخت،در صورتی که من بهترین ݝذا هارو جلوش میذاشتم و بهترین پذیرایی رو ازش میکردم،بعد اون چند بار کارم تو شهرشون افتاد ولی نرفتم بمونم
یکبار هم مارو از صبح برد آبشار گردش برا اینهمه آدم یک قابلمه کوچیک مرغ آبپز کرد جایی ک همه داشتن جوجه وکباب میزدن
من مهمان میشم چشمام رو میبندم رو خونه و وسیله هاش و غذاها و فقط به شخصیت طرف توجه میکنم خودم بهترین غذاهارو خوردم و تا حالا تو خونه‌ی کسی چشمم دنبال غذای آنچنانی نبوده هرجا هم رفتم بهم خوش گذشته الحمدالله
سلام
برای منم خیلی پیش اومده
یکیش اینکه
یکی ناهار دعوتم کرد
ناهار کی هست به نظر شما؟!
یک از خونه رفتم بیرون
حول وحوش یک ونیم رسیدم
دیدم تازه بعد رفتنم میخوان ناهار بزارن 😬
حدود ساعت چهار سفره انداختن
بلافاصله بعد ناهار دیدم دارن لباس میپوشن
گفتم جایی می‌خواید برید
گفت دخترم برای روز مادر نمیدونم چی چی خریده
باب میلم نیست میریم باهم عوض کنیم
هیچی دیگه منم کیفمو برداشتم
خداحافظی کردم
اومدم بیرون 😂
ولی الان چهار روز خونه یه نفر موندن خیلی زوره
شاید اینکار رو کرده که دیگه نرید
