ی مطلبی هست که زیاد برام اتفاق میفتاد قبلا.حالا دوباره داره تکرار میشه.ناراحتم میکنه.خیلی.
دیروزم همینجوری تاپیک زدی همه شاکی شدنااااا
همه شاکی شدن از چی
من حرف دلم رو زدم.
نباید میگفتم!؟
چرا دنبال شنیدن خبرهای خوش همدیگه نباشیم.
چی شده
ببین پریسا جون..مثلا من رفته بودم آرایشگاه.کارم داشت تموم میشد. خانم صندوقدار به خانمی که داشت کار من رو انجام میداد گفت کولر رو روشن کن.براش بهونه آورد که مریضه و روشن نکرد.من پرسیدم کی مریضه با جسارت گفت شما.توضیح اینکه خودش مریض بود.
من هم باخودم گفتم ختم به خیرشد و سکوت کردم.من که از آن قسمت آمدم بیرون کولر رو روشن کرد. صندوقداره هم از آن به بعد شروع کرد باتغیر و بی احترامی بامن برخورد کردن.من هم مونده بودم متحیر که الان باید چکار کنم.
رفتارش غیرقابل تحمل بود. خیلی اعصابم بهم ریخت.دیگه آن آرایشگاه نمیرم.
ولی بنظرم سکوتم اشتباه بود بنظرشمااینجور مواقع چه کاری درسته...شماجای من بودید چکار میکردید
خب آره آن که عوض میشه.ولی مشکل من اینه که ازین اتفاقها که میفته بازهم همونجوری عین ماست وایسم هیچی نگم
بااین اوصاف میخواهم فردا بچه هم تربیت کنم.بگیر بزننش وایسه نگاه کنه بغض کنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
