یک هفته پیش جشنواره بود تو شهرمون یه غرفه اجاره کرده بودیم از قضا یه پسری اونجا بود بغل غرفمون که از من خوشش اومده بود و رفته بود به یکی از خانمای عرفه که خانم خیلی خوبی هم بودن گفته بود که از من خوشش اومده اونم اومد باهام صحبت کرد گفت پسره خوبیه اگه دوستداری شمارتو بهش بدم باهاش صحبت کن آشنا بشین قصدشم جدیه منم گفت باشه الان یک هفتس صحبت میکنیم اصلا بحث ازدواج نکرده منم چند بار حرف انداختم گفت حالا فعلا اشنا بشیم یبارم گف بیا بریم بیرون گفتم نه تا وقتی بطور رسمی خانوادم در جریان نباشن نمیتونم بیام اونم گفت باشه فعلا نمیریم بعد امروز گفت کاشکی دوباره جشنواره بزارن گفتم چرا گفت تورو ببینم گفتم موند سال بعد گفت بس باید بمونم تو کف تا سال بعد واقعیت ته دلمو داره خالی میکنه پسری هم هست که از نظر مالی اوکی هست دوستم گفت با شوهر من دوسته خیلی وقته دنبال دختر خوب بود بر ازدواج ولی اصلا بحث ازدواج نمیکه فقط درمورد مسائل روز باهام حرف میزنه کمکم کنید یه جوری بفهمم چیکارش کنم
برندکیکی ریکی کجای شیرازهست
طولانی بود حوصله نداشتم بخونم ولی خو آب بخور واسه کلیه ات خوبه
فعلا زوده....
والا من همسرم از اول گفت ازدواج
حرفشم همش در چارچوب ازدواج بود از روز اولم خواست به خانواده م بگم باهاش در ارتباطم...خودش به خانواده ش گفت...یک بار بیزون رفتیم با هم...بار دوم اومدن رسما خواستگاری خونمون
چتی هم اشنا شدیم
ی مدت بمون کنارش و رفتاراش رو نگا کن متوجه میشی ک تو آب نمکی یا واقعا میخوادت
انتظار داری ندیده و نشناخته ،،اول بسم الله پاشه بیاد خواستگاریت؟
خوب طبیعیه دیگه یکم اشنا بشید بعدا اگر اخلاقتون باهم اوکی بود میان .
داره انالیزت میکنه توهم سعی کن اخلاقشو زیر نظر بگیری. ...اینم بدون کوچکترین رفتاری از یه شخص میتونه خیلی چیزا درمورد شخصیتش بهت بگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز