از خونه مادرهمسرم بدون خداحافظی و هیچی اومدم بیرون
خب
چرا
پس توضیحات
چرا؟
ی جوری تعریف میکنید ک انگار ما خبر داشتیم از ماجرا
یا خودمون باید حدس بزنیم
بیدار بودن یا نه؟
چون منم صبح ها که میرم دیکه خوابن خدافظی نمیکنم
یا بعضی وقتا خونه نیستن اصن
لایک
شوهرمم با اصرار فراوان که امشب بیا خونمون و...
قبول نکردم گفتم تو بیا
ولی آقا قهر کرد بحث و...
پیش خودم گفتم چاره ای نیس برم بهتر از اعصاب خوردیه
چ کندی نوشتی لایک کن
لایک
به همسرم گفتم زود نمیاماا اونم قبول کرد و قهرم ن خاتمه یافت شام رو بیرون خوردیم و حدود ساعت 9 رفتیم خونشون
مادرش اول خوب بود
گفت شام درست کنید
همسرم گفت ما بیرون خوردیم
اینو گفت رفت تو قیافه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز