۶سال پیش نامزد کردیم همون بله برون،ولی خیلی مشکل داشتیم بهم زدم باهاش مقصر اول و اخر خودش بود،خیلی اسیب دیدم از جدایی،عاشقش بودمو هستم،۲سال یبار پیداش میشه بهم پیام میده زنگ میزنه ک منو ببخش و بزار جبران کنم ولی نمیتونم ی غم سنگینی ازش رو دلمه باز اومده میگه منو ببخش گفتم بخشیدم ایشالا خوشبخت بشی گفت پس بزار ب مامانت بزنگم،هنوز شماره منو مادرمو داره،زنگید مامانم،مامانم هم جوابش کرد ک اشتباه کردی ب دخترم زنگ زدی خیلی اذیت شد فراموشت کرد جبران نمیخواد کنی،از دیروز حالم بده عصبیم،خانوادش خیلی منو میخواستن میدونم اونا هنوز دارن بهش سرکوفت میزنن
خطتونو عوض کنید
چ بد
خطتو عوض کن
عزیزم تنها راهش بلاکشه میدونم سخته آدمایی که دوسشون داشتی خاطره داشتی و چیزایی که باهم تجربه کردین سخته
اما شما نباید اجازه بدی وارد زندگيت شه چون حالت بد میشه بهش فکر میکنی افسردگی میگیری و.... اینجور چیز ها به خودت اهمیت بده هر راه ارتباطی که میبینی هست و قطع کن و برگرد پیش خودت
راه نداره ببخشیش
یه فرصت دیگه بهش بده شاید مال هم باشید
انقد دوسش دارم انگار خودم زاییدمش،ولی نمیتونم بهش تکیه کنم ب حرفاش و خودش اعتباری نیست،نمیدونم شاید بشه بهش فرصت داد ولی همین ک صداشو میشنوم اون عشقه زنده میشه پشت بندش حال بد و بیقراریم هم شروع میشه بااون غمه چیکار کنم،هنوز تماسای ضبط شده ۶سال پیشمونو دارم همه عکسارو دارم ولی نمیتونم باهاش باشم،خیلی وقتا دلم تنگ شه میرم محل کارش یواشکی نگاهش میکنم ولی بااون غمه چ کنم نمیدونم
با این کارا معلومه خیلی دوستش داری یه فرصت به دل خودت وبه عشقت بده بزار بعدا پشیمون نشی که چرا بهش فرصت ندادم خودشو نشون بده وتاسف بخوری
میدونی وقتی پیام داد گفت منو ببخش فکرکردم مشکلی واسش پیش اومده میخواد حلالیت ازمن بگیره فکر نمیکردم بخواد بگه برگردیمو این داستانا،گفتم شاید بهتره با مامانش بحرفم ک انقد تو گوش این نکنه منو،سرکوفت منو بهش نزنه ک اینم نیاد سمتم منم هوایی کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز