چندسال پیش دوتا برادر بودن که یکیش بچه دار نمیشده
یکی از برادرا دوتا دختر داشته و به اون برادرش که بچه نداشتن میگه اگه بچه سوم من به دنیا اومد میدمش به تو بعنوان بچت بزرگش کنی و بهش میگیم که تو پدرشی.
برادره سومین بچش به دنیا میاد و پسر بوده و میده به اون برادرش که بچه نداشتن.
چندسال بعد بازم اون برادره بچه چهارمش به دنیا میاد و اونم دختر بوده.
تا اینکه میگذره و این بچه ها بزرگ میشن و اون پسره فکر میکنه که عموش پدرشه.
تا اینکه عاشق یکی از دختر عموهاش میشه که درواقع خواهرش بوده و میگه که برام خواستگاریش کنید میخوام باهاش ازدواج کنم