هیچ وقت یادم نمیاد مامانم تو مسائل خواهر و برادراش نظری بده
ولی اونا تا دلت بخواد نظر میدن
من تازه نامزد کردم خانواده همسرم فقط خانواده خودمون پاگشا کردن و شام دعوت کردن
بعد گفتن خوب چرا تک و تنها رفتین چرا مارو نبردین
آخه به شما چه
حالا عقد کردیم به فامیل درجه یک و بچه هاشون خانواده همسرم تو سالن عقد شام داد
فرداش ما همونارو دعوت کردیم خونمون شام دادیم
دوبار شام خوردن قبل عروسی
بازم میگن چرا ماهارو شام پاگشا نبردین
حتی عقدمون بخاطر فوت اقوام شوهرم عقب افتاد
انقد خاله زنک بازی درآوردن و گفتن چرا عقد نمیکنن چرا انقد پای مرده نشستن در صورتی که تازه چهلمش تموم شده بود
و باعث شدن دعواهای بدی با شوهرم بکنم
الان ولی دیکه خیلی بی تفاوت شدم و آهنین نمیدم ولی خیلی پروعن