ما میخواستیم بریم همدان گردی چون شوهرم همدان ساکن بود صبح بعد صبحونه راهی شدیم نرسیده به گنجنامه ماشین ریپ زد 😕تا6بعدازظهر تو تعمیر گاه بودیم منم کلا خواب بودم تو ماشین بعدشم چون شوهرم خسته بود رفتیم نهار خوردیم برگشتیم😐هر موقع میریم گنجنامه یاد اون روز میوفتیم یه بارم داشتیم این خاطره رو تو اون مسیر تعریف میکردیم برا دوستامون ماشین خراب شد 😂😂😂😂
مریم هستم 😘بعضی موقع بایدبدبودتا بفهمن خوب بودن وظیفه نیست 😏
از وقتی اومدی تو دل مامان زندگیشو رنگی رنگی کردی...ان شاالله که به سلامت به بغلم برسی.هیچکاری مهمتر از دوس داشتن تو 😍ندارم.ان شاالله هرکس که منتظره بزودیه زود دامنش سبز بشه🙏🙏
ما اولین بار رفتیم سفره خونه قلیون کشیدیم.برا بار اول که بهم تعارف کرد از دستش گرفتم کشیدم هییییچ تازه کلیم حلقه حلقه میدادم بیرون😂😂چشماش چهارتا شده بود میگفت بمنم یاد بده😐
اولین بار شوهرم رو خونه عموش دیدم.. عموش دوست قدیمی پدرم بود... شوهرم از قبل منو دیده و پسندیده بود..اونشب عموش اينا شام دعوتمون کردن و بعد شام خانواده شوهرم مثلا اتفاقی اومدن 😁😁البته نگاه های مادرشوهرم تابلو بود 😂😂😂😂😂