مادر مامان بزرگ من طفلی خیلی سختی کشیده بوده
مثلا باردار بوده سر زمین کار میکرده بهش گفتن برو خونه غذا بیار برامون
رفته خونه تنها دردش گرفته زایمان کرده
مامان بزرگم میگه طفلی خودش تنها کاراشو کرده و بچه رو حموم کرده و لباس پوشونده از ترس مادرشوهرش غروبی بچه به بغل غذا ورداشته برده سرزمین