من خودم صبح یادم رفته بود ازدواج کردم حس می کردن تو اتاق خودمم تا ساعت ۱۲ خوابیدم ما میخواستیم همون روز بریم ماه عسل که من تا ۱۲ خواب بودم همسرم تا ۳😐😂 هیچی اومدن گفتن مگه نرفتین 🤦♀️ یادش بخیر خیلی خوب بود اونموقع مت خیلی با هم رودربایستی داشتیم همسرم کلا روش نمی شد سرشو بیاره بالا 😐🫠😂الان خیلی پروووو شده
من فرداش کرونا گرفتم 😑دو هفته مریض شدم بلیط مون کنسل کردیم 🤣 بعد خوب شدنم رفتیم ماه عسل
اخیییی 😂😂😂😂😂😂😂😂
تا ۳ روز حس خستگی و کوفتگی داشتیم. بعد ک خستگیمون رفت رفتیم ماه عسل
و من عصبی بابت ارایشگر مزخرفم هنوزم ک یادم میاد عصبانی میشم
من که هنوز تجربه اش نکردم
ولی توی شهر ما رسمه روز بعد عروسی
همه فامیل جمع میشن خونه ی پدر داماد صبحانه مادر داماد عسل و آجیل و .... خودش تنها میبره برا عروس و دعوتشون میکنه خونشون
بعدش پدر داماد جلوی پای عروس گوسفند سر میبره
پتو و بالشت میذارن جدا که عروس روش بشینه و راحت باشه
واسه بقیه فامیل قیمه درست میکنن برای عروس جگر کباب میکنن و گوشت ک ما میگیم گله بریژ و جگر وز
آخ نمک پاشیدی رو زخمم، روز بعد عروسی کله پاچه گوسفند قربونی دادن من تمیز کردم خواهر شوهرم با زن بابای شوهرم جفت عنترشون بعد خواهرشوهرم بعدتمیز کردنش برد داد ب جاریم یعنی من همون روز باید بخاطر این ظلم خودمو دار میزدم ک الان نگم چ خری بودم من
وااااای من یه استانبولی گذاشتم برای شوهرم واااای نگم برات 😬🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
شوهرم کلا دیگه تا یه مدت استانبولی نمیخورد
بعد شوهرم بعدازظهر رفت حموم آبجیم بیخبر اومد یکم نشست که مثلا حس تنهایی نکنم شوهرم تو حموم مسخره بازی در میاورد هی درو باز میکرد میگفت جووووون بپر حموم یه بازی جدید یادگرفتم 😂😂😂😂😂😂😂
آبجیمم میگفت ترخدا نگو من اینجام بذار یکم بخندم🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
