2777
2789

بچها خسته شدم یعنی خانوادم یه جور رفتار میکنن هر لحظه که حالم ازشون بهم میخوره. حس بیگانگی باهاشون میکنم . حسود نیستما ولی دختر ابجیم ازش متنفرم ، با اینکه ۳ ماه ازم کوچیکتره اما بقیه مخصوصاً خانواده خودم باهاش خوب تر رفتار میکنن.

از این حالم بد میشه که همش باهاش مقایسه میشم ، مگه چه گناهی کردم که میخام خودم باشم؟!!

از لحاظ بدنی با اینکه ازش یکم بزرگترم ، کوچیک به نظر می‌رسم چون اون از خانواده پدری قد بلنده.

بدنم که دست خودم نیست. مامانش که ابجیمه همش میگه دختر من خیلی خوبه فلانه اینجوریه 

اما وقتی حرف از من میشه سعی می‌کنه خوردم کنه قشنگ میفهمم من ۱۸،۱۹ سالمه .

پدرمو مادرم نمیزارن برم کلاسی سرکاری ..

ابجیم از اروپا اومده اما یکبار بهم نگفته چی کم و کسر دارم با اینکه مجردم . اما برای خواهر دیگم که شوهر داره و تامیین میشه لباس و... میخره


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز