عیبی نداره هر لحظه ی این زندگی خودش یک تجربست که بالا و پایین داره تا ما به خود واقعیمون نزدیکتر بشیم.....هر شرایطی که اتفاق افتاده و می افته رو باید بپذیریم و با پذیرش زندگی میتونیم به آرامش برسیم..... با پذیرش شرایط قرار نیست لذت از زندگی گرفته بشه بلکه موضوعه عمیقتر یعنی زندگی کردن است...به جای اینکه با چیزهای ظاهری و بیرونی دنبال سعادت یا شادی یا خوشبحتی باشیم و فقط با دنیای بیرون زندگی کنیم به جایی عمیق در درونمان برویم که لذت واقعی در آنجا وجود دارد و حقیقت بینهایت ما در اصل درونمونه که همیشه جاودانه و از بین نمیره..
عاشق شدم!
بعد سو استفاده جنسی که دوست پسرم ازم کرد تو دیت اول
الان ۵ سال گذشته اما دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم به هیچ پسریییی !
خیلی با سیاست تر و محتاط تر شدم از اون روز به بعد
مثل قبل ساده و بی شیله پیله نیستم
یکیو که خیییلی دوست داشتم حتی لقمه دهن خودمم بهش میدادم رفت با صمیمی ترین رفیقم
از اون موقع دیگ هیچوقت ادم قبل نبودم شدم ی ادم شکاک که ب هرادمییی شک دارم از همه دوستام میترسم اعتماد بنفسم پایین بود و دیگ هیچوقت نتونستم کسیو دوست داشته باشم...
بعد اسمونی شدن پسرم من دیگه اون آدم سابق نشدم
چون ضرب المثل معروف میگه، هر روز بهتر از دیروز
فوت بابام دیگه هسچ وقت مثل قبل نمیشم منی که همه میگفتن صد تا مرد حریفم با یه خاطره یا حرف اشکم درمیاد
وقتی حس کردم بابام دوسم نداره🥺💔
خیلی سرشکسته و پژمرده شدم اعتماد به نفسم جلوی پسرا خیلی پایینه ! همش با خودم میگم تورو باباتم دوست نداره چه برسه به پسره مردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز