چند روز پیش خونمون بود کلی تیکه بارونم کرد و رفت و من قسم خوردم دیگه خونمون راهش ندم😐
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
قورمه سبزی گذاشته بودم با سالاد شیرازی سبزی خوردن و فلفل و زیتون بعد میگفت ترکی بازی درآوردی با قورمه سبزی سالاد کاهو میذارن😐😐😐
منم بعد اینکه رفتن به شوهرم گفتم به احترام تو چیزی نگفتم وگرنه من مسئول مواد غذایی نخورده مادرت نیستم ببینم چی نمیخوره تو حسرتشه براش درست کنم ترکم افتخار میکنم ترکم حداقل شعورم از ننه کثافتت بیشترِ😡😑
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
مگه ترکا چشونه چقد بی فرهنگ میگفتی من چیزایی ک خودم دوست دارم بخورمو تو سفرم گذاشتم میخوای بخور نمیخ ...
والا بخدا خیلی بیشعوره تا یه چی میشه میگه وا ترکی بازی درآوردی وا فلا وا ترک شدی البته من جوابشو میدم ولی به احترام شوهرم واقعا گاهی سکوت میکنم
😓😓😓😓
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک