2410
2553

منو شوهرم تو پذيرايي ميخوابيديم بغل مبل صبح كه شوهرم رفت سره كار خالم و پسر خالم اومده بودن خونمون از دسته پسر خالم يه چيزي افتاد زير مبل اومد اونو برداره ك ا ن د و م هاي مارم در اورد شبه قبلش هي ميديدم كم شدن ولي نفهميدم كجا افتاده شوهرم اومده بود يكي از تو كيفم برداره همه رو دراورده بود انداخته بود زير مبل

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

منو شوهرم تو پذيرايي ميخوابيديم بغل مبل صبح كه شوهرم رفت سره كار خالم و پسر خالم اومده بودن خونمون ا ...

😲

الان وقتشه یه نظرسنجی بزاریم گرونی زودتر مارو میکشه یازلزله😂😂به برنده هم تخم مرغ میدیم😆
2720

من و همسر جان در زمان عقد خیلی شیطونی کردیم

ولی از همه بدترش این بود که اتاقم کنار اتاق مامان بابام بود و فکر میکنم یه شب صدایی چیزی شنیدن

چون فرداش بابام گفت بهش بگو دیگه اینجا نخوابه ما دختر مجرد تو این خونه داریم    

البته این حرف خیلی گرون واسم تمام شد و الان 9 ساله که همسرم خونه بابام نمیخوابه حتی در مواقع ضروری

خدای مهربانم شکر برای هر آنچه دادی و ندادی
2714
اره خییلیی خوبه دوسش میدارم🙂

الهم الرزقنا از این مادر شوهرا

بدترین نوع بیسوادی، بیسواد سیاسی است، بیسواد سیاسی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمی‌داند که هزینه‌های زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند.او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو می‌اندازد و می گوید که: “از سیاست بیزار است”.چنین آدم سبک ‌مغزی نمی‌فهمد که بی‌توجهی به سیاست است که زنــان فــاحــشه و کــودکان خــیابانــی را می‌سازد، قتــل و غــارت را زیاد می‌کند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت می‌افزاید.

من فررداي مجلس عقدم گردنم کبود شده بود نديدمش همينجوري رفتم اشپزخونه به مامانم گففتم کمک کن موهامو باز کنم  اونم هي نگاه گردنم  ميکرد هيچي نمي گفت

کاربری دست یه نفره 😜 اونایی هم که میگن کاربریشون دو نفرست دروغ میگن در جریان باشین😎بدرود😎

يه بار هم يه کاغذ تبليغاتي تو بسته کاندوم هست انداخته ببوديم زير تخت يادمون رفته بود برداريم فرداش مامانم رفته بود اتاقو مرتب کنه کاغذه رو گذاشته بود تو کمدم   

کاربری دست یه نفره 😜 اونایی هم که میگن کاربریشون دو نفرست دروغ میگن در جریان باشین😎بدرود😎

مام چون بابام نمیذاشت درببندیم اولین بار که خوابیدیم 

کنار هم همون در باز کارمونو کردیم صدامون میرفت بیرون 

صب که بیدار شدیم از آیینه حال دیدیم مامان بابای منم آره 

شوهرم گفت حقشونه الان برم بیرون آبروشون بره 

بعد خوابیدیم باز ولی بعدش مامانم داشت اتاقو جمع میکرد دستمال کاغذیا رو برداشت گفت جدیدا مصرف دستمالت رفته بالا شوهرم میوه پرید تو گلوش 

وای🙈🤣 منم بگم البته مال بعد عقد و عروسی... تو یه تاپیک دیگه هم گفتم ولی اینجا هم خلاصش بگم... مهمونی بودیم که شلوغ بود و من تعارف داشتم با خیلیاشون...منم به همسرم تو راه (چون خیلی با آداب ایران و خانواده من آشنا نبود) کلی سرش رو خوردم تو مهمونی یهو احساساتی نشی 😘 بکنی... بعد همون طور که گفتم خلوت شده بود یه مقدار که برقا رفت و دیدم بله آقا شیطونیاش گل کرده😘🙈  منم هم خندم گرفته بود هم فضا رمانتیک بود که یهو  یکی نمی دونم نور موبایل انداخت رو ما داشت می گفت نگران نباشید الان میاد که ما رو دید یهو موبایل افتاد ... هیچی دیگه همه یهو توجهشان جلب شد... با خداروشکر همون لحظه برقا نیومد 🤣🙈

لطفا اکانت پاک شود
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687