2777
2789
عنوان

درد زایمان

474 بازدید | 22 پست

وای یاد درد زایمانم افتادم دوسال پیش دقیقا همین ساعت داشتم میمردم بللللللللله گل پسرم اومد

گفتم ببینمت شاید که ازسرم دیووانگی رود.......زان دم که دیدمت دیووانه ترشدم دیووانه ترشدم  

ﻓﻜﺮﻧﻜﻨﻢ ﺩﺭﺩﺯاﻳﻤﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﻭﻋﺬاﺏ ﺁﻭﺭﺑﺎﺷﻪ

دوستای گلم براسلامتی هممون وبرآورده شدن حاجات وآرزومون یه صلوات بفرستین.خیرببینین.😘😘😘

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ﺩﻛﺘﺮﺑﻴﺸﻌﻮﺭﻧﺬاﺷﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻴﺤﺲ ﺑﺸﻢ.ﺣﺘﻲ اﻭﻥ ﭘﺮﺩﻩ ﺭﻭﻫﻢ ﺟﻠﻮﭼﺸﻤﻢ ﻧﺰﺩﻥ.ﻗﺸﻨﮓﺗﻴﻎ ﺟﺮاﺣﻲ ﺭﻭﺩﻳﺪﻡ ﺗﻮﺩﺳﺘﺶ اﻭﻣﺪﻃﺮﻓﻢ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩﺑﺮﻳﺪﻥ.ﻣﻨﻢ ﻛﺎﻣﻞ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺩﺭﺩﺷﻮ.

دوستای گلم براسلامتی هممون وبرآورده شدن حاجات وآرزومون یه صلوات بفرستین.خیرببینین.😘😘😘

داشتیم تی وی میدیدیم که همسری زد زیرخنده گفتم چته گفت جیش کردی نگا دیدم وای شلوارم خیسه فوری زنگیدم به مامانم اومدن بابابا ومامی وهمسری رفتیم بیمارستان معایتم کردن بستری شدم برا زایمان طبیعی اه اه خیییییلی بد بود دستکش میپوشیدن برامعاینه من سکته میزدم خلاصه چهل وهشت ساعت درد داشتم وحشتناک نبود البته ولی درد داشت بععععددددش اقاکوچولوم ضربان قلبش افت کرد رفتم تواتاق عمل براسزارین انقد تشنم بود که حد نداره یادمه یکی از دکترا باسرنگ چند قطره اب ریخت تودهنم وای ینی رفتم بهشتو برگشتم خداخیرش بده.......بعد پسرمو نشونم دادن فرشته زندگیمو وروجک خونمونو......حالا من هی میگفتم پشتشم بهم نشون بدین پرستارا میگفتن پشتشو میخای چیکار.....اخه میدونین من پنج ماهگی زودپز روگازم ترکید شکمم ناااااااجور سوخت همش میترسیدم ردش بمونه روصورت وبدن پسری که خداروشکر چیزی نمونده بود...  .

گفتم ببینمت شاید که ازسرم دیووانگی رود.......زان دم که دیدمت دیووانه ترشدم دیووانه ترشدم  
ﺩﻛﺘﺮﺑﻴﺸﻌﻮﺭﻧﺬاﺷﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻴﺤﺲ ﺑﺸﻢ.ﺣﺘﻲ اﻭﻥ ﭘﺮﺩﻩ ﺭﻭﻫﻢ ﺟﻠﻮﭼﺸﻤﻢ ﻧﺰﺩﻥ.ﻗﺸﻨﮓﺗﻴﻎ ﺟﺮاﺣﻲ ﺭﻭﺩﻳﺪﻡ ﺗﻮﺩﺳﺘﺶ اﻭﻣﺪﻃﺮﻓﻢ ﻭﺷ ...

نگووووو وای خدا منم حس میکردم تیغو ولی درد نداشتم بخیه زدنی هم همینطور

گفتم ببینمت شاید که ازسرم دیووانگی رود.......زان دم که دیدمت دیووانه ترشدم دیووانه ترشدم  

ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺮﺩﻩ ﺭﻭﻛﺸﻴﺪﻥ,ﻣﻨﻢ ﻛﻠﻲ. ﺟﻴﻎ ﻭﺩاﺩﻛﺮﺩﻡ ﻭﮔﻔﺘﻢ ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﻴﻜﺎﺭﻣﻴﻜﻨﻪ.ﺩﻭﺗﺎﭘﺮﺳﺘﺎﺭﺑﺎﻻﺳﺮﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﭼﻴﻜﺎﺭﻛﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺗﺎﺯﻩ بﺑﺮﻳﺪﺩاﺭﻩ ﺷﻜﻤﻤﻮﻓﺸﺎﺭﻣﻴﺪﻩ.ﺩﻳﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺮﻭﻣﻴﻔﻬﻤﻢ ﺯﻭﺩﺩاﺭﻭﺧﻮاﺏ اﻭﺭﻗﻮﻱ ﺗﺰﺭﻳﻖ ﻛﺮﺩﻥ ﻭﻣﻨﻢ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻆﻪ ﺑﻴﻬﻮﺷﻲ ﺷﺪﻡ

دوستای گلم براسلامتی هممون وبرآورده شدن حاجات وآرزومون یه صلوات بفرستین.خیرببینین.😘😘😘
ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺮﺩﻩ ﺭﻭﻛﺸﻴﺪﻥ,ﻣﻨﻢ ﻛﻠﻲ. ﺟﻴﻎ ﻭﺩاﺩﻛﺮﺩﻡ ﻭﮔﻔﺘﻢ ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﻴﻜﺎﺭﻣﻴﻜﻨﻪ.ﺩﻭﺗﺎﭘﺮﺳﺘﺎﺭﺑﺎﻻﺳﺮﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﺮﺳﻴ ...

چقدبد.....نه من ندیدم ولی حس میکردم

گفتم ببینمت شاید که ازسرم دیووانگی رود.......زان دم که دیدمت دیووانه ترشدم دیووانه ترشدم  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792