با به پسری چندماه دوستم. خیلی محبت داشت و .. امشب آون دوست های مشترکمون که ما دوتا رو معرفی کرده بودن عروسیشون بود.نذاشت من برم.رک چندبار گفت لطفا تشریف نیار.من جدا از طرف عروس دعوت رسمی بودم.گفت مامانم و خواهرم هستن عکس تو رو دیدن نمیخوام بشناسنت. خیلی تحقیر شدم .من نرفتم. الان بهش پیام دادم که
عجب
سلام رزانا
خب؟
خیلی باید باعث افتخار و سربلندیت بود که من رو بشناسن و از این حرفا بعدم بلاک کردم.البته چون چندسال کوچکتر بود میدونستم اتفاق خاصی قرار نیست بین ما دوتا بیافته. نمیدونم تند رفتم به نظرتون؟
اگه تورو ميديدن چي ميشد ؟
اونا عكس شما رو چطور ديدن؟ ميدونن باهم دوستين؟
وقتی انقدر بهت برخورده بود باید عروسی رو میرفتی
نه خیلی کار خوبی کردی
رابطه‌ای که میدونی سرانجام نداره رو ادامه نده
زمان و انرژی ات رو بزار برای ساختن اینده ات
باید میرفتی مجلس ولی مثلا با چهره ای متفاوت از عکست
بهتر بود نشناسنت
ولی اگه هم شناختن مشکل اون بود نه تو
از ظهر عصبی بودم. خیلی بهم برخورد هیچ میگفت نیا.عروس دختر همسایه 20 سالمون بود.مامانم اینا هم دیدن من نمیرم نرفتن
وقتي رابطه بچه بازي بشه همينه ديگه
پخته و عقلاني رفتار نكرده
باید کات میکردی و میرفتی... میگفتی میخواستی زود هوا برت نداره با دختر خوشگل دوست شدی، زود عکسشو به همه نشون بدی
اتفاقا باید از خداش باشه که بشناستت
اشتباه کردی نرفتی
وقتی میخواستی بلاکش کنی خب میرفتی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
